loading...

آهنگ

  مجید بنی فاطمه رسیده جان دخترت بر لب گرفته ای امشب چرا به یادتاگر تو را ببوسم ای بابا بسوزد این لبهام ز داغ یارتتوان نمانده در تنم رسیده وقت رفتنم مگو بخواب عروسک منبیا مرو تو از برم

حسین بازدید : 14 سه شنبه 06 آبان 1399

 

    مجید بنی فاطمه

    رسیده جان دخترت بر لب گرفته ای امشب چرا به یادت
    اگر تو را ببوسم ای بابا بسوزد این لبهام ز داغ یارت

    توان نمانده در تنم رسیده وقت رفتنم مگو بخواب عروسک من
    بیا مرو تو از برم منم کبوتری که غم شکسته بال کوچک من
    فتاده در ز امشب ز دستان من
    ادو گرفته نور دو چشمان من

    به چشم بسته بحر دیدارت خوشم به رخسارت دو دست بسته
    به ابرویت رسیده دستانم بگو چرا جانم سرت شکسته سرت شکسته

    رمق نمانده نازنین تو را بگیرم از زمین که دشمن تو بسته دستم
    نظر نما به دخترت شدم شبیه مادرت طلا بگیر شکسته دستم


    پدر مپرسی از من که مویم چه شد
    بیا بپرسم از تو عمویم چه شد

    چرا نیامد آن سر خونین به دیدنم در این شب خیالی
    نمیرود جمالش از یادم خجالتش دادم به مشک خالی

    ادو سوار و من دوان نفس زنان کشان کشان به زیر تازیانه مردم
    چو خوردم از ادو کتک صدا زدم عمو کمک به زیر تازیانه مردم







    اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو