متن آهنگ فرصت حسن نعیمی
حسن نعیمی / متن ترانه فرصت
به من فرصت بده شاید
توو دستای تو پیدا شم
تمومم کن روی کاغذ
بزار با شعر تو پاشم
*
همینجایی تویِ قلبم
ولی حس می کنم دوری
منو از نو مهیّا کن
توو این قسمت تو مجبوری
*
با دستات رویِ این کاغذ
بکش بالا ستونامو
بکش بیرون از این معبد
تموم استخونامو
*
خلاصم کن همین حالا
از این دنیای تنهایی
بزار راحت بشم خستم
ازعشقایِ یهودایی
*
تو این تاریکیِ بی مرز
یه ماه تازه پیدا کن
پر از پیچ و خمه دنیا
یه راه ساده پیدا کن
*
بکش خورشیدُ تا اینجا
تا رگهایی که یخ کرده
شاید احساس من با تو
به سمت خونه برگرده
*
تو میتونی با احساست
بگیری از دلم دردُ
یه کاری کن تو میتونی
بسازی از نو این مردُ
*
با دستات رویِ این کاغذ
بکش بالا ستونامو
بکش بیرون از این معبد
تموم استخونامو
*
خلاصم کن همین حالا
از این دنیای تنهایی
بزار راحت بشم خستم
ازعشقایِ یهودایی