به عکست خیره میشم بلکه آروم شم
تو بی اینکه بخوای دنیای من بودی
داره با گریه قسمت میشه تنهایی
چی می شد چند روزی جای من بودی؟
تا بودی زندگیم از خنده های تو
تا بودی لحظه هام از عطر تو پر بود
نمی دونستم اینجوری تموم میشه
ته این قصه خارج از تصور بود
ته این قصه دنیامو به هم ریخت
ته این قصه رویای منو کشت
تو دل کندی و من راهی ندارم
به جز کوبیدن دیوار با مشت
ته این قصه دنیامو به هم ریخت
ته این قصه رویای منو کشت
تو دل کندی و من راهی ندارم
به جز کوبیدن دیوار با مشت
تو می دونی چقدر از دوری دلتنگم
دو تنهاییم و خیلی وقته حس کردیم
به عکست خیره میشم بلکه آروم شم
به عکست خیره میشم بلکه برگردی
هنوز از چشم تو دنیامو می بینم
شبیه قاب عکسام از تو لبریزه
شاید دلواپس گلدونامون باشی
نباش تا وقتی که من اشک می ریزم
کنارت وقتی بودم دنیا با من بود
تو نیستی چیزی جز کابوس با من نیست
تو که تنهام گذاشتی تازه فهمیدم
ته این قصه ی تاریک روشن نیست
ته این قصه دنیامو به هم ریخت
ته این قصه رویای منو کشت
تو دل کندی و من راهی ندارم
به جز کوبیدن دیوار با مشت
ته این قصه دنیامو به هم ریخت
ته این قصه رویای منو کشت
تو دل کندی و من راهی ندارم
به جز کوبیدن دیوار با مشت